نوشتهی یاسر حقجو
درست است که در تاریخ این سرزمین، واژهی “افغان” همواره به قوم پشتون اطلاق میشده و دیگر اقوام، خود را با هویتهای جداگانهای همچون تاجیک، هزاره، ازبک و بلوچ میشناختهاند. اما این هویت در قرن نوزدهم، با تغییر نام خراسان به افغانستان، به همهی ساکنان این سرزمین تحمیل شد. ژنرال انگلیسی، مکنیل، در دورهی حکومت امیر دوستمحمدخان، رسماً از نام افغانستان استفاده کرد و از آن زمان، این نام بر تمامی مردم این جغرافیا گذاشته شد.
اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، امروز در جهان، کسی تفاوت بین “افغان” و “افغانستانی” را قائل نیست. وقتی کشوری در سازمان ملل، در اسناد بینالمللی، در گذرنامهها و ویزاها، از اتباع این سرزمین نام میبرد، کلمهی “Afghan” را به کار میبرد. وقتی از افغانستان کسی مهاجرت میکند و به کشور دیگری میرود، خواه پشتون باشد یا تاجیک، هزاره باشد یا ازبک، در اسناد رسمی او را “افغان” خطاب میکنند. حتی اگر هزار بار توضیح دهی که “افغان” نام یک قوم است و تو به قوم دیگری تعلق داری، باز هم پاسخی که میگیری این است که “ملیت تو افغان است.”
این موضوع منحصر به افغانستان نیست. نگاه کنید به ایران؛ مردم این کشور در داخل، هویتهای گوناگونی دارند: فارس، کرد، لر، بلوچ، ترک، عرب. اما در سطح بینالمللی، همهی آنها “ایرانی” خوانده میشوند. یا ترکیه را در نظر بگیرید؛ درون ترکیه، ترکها، کردها، لازها و چرکسها زندگی میکنند، اما در دنیا، هیچکس یک شهروند ترکیه را “ترکیهای” خطاب نمیکند، بلکه همهی آنها را “ترک” مینامند. در پاکستان، پنجابی، سندی، پشتون و بلوچ وجود دارند، اما همه در دنیا “پاکستانی” شناخته میشوند.
این یک واقعیت است؛ خواه خوشایند باشد یا نه. شاید در داخل افغانستان، همچنان این بحث وجود داشته باشد که “افغان” به چه کسانی اطلاق میشود، اما وقتی پا از این سرزمین بیرون میگذاری، این موضوع دیگر اهمیتی ندارد. به محض ورود به کشوری دیگر، ملیت تو “افغان” است. نمیتوانی در فرودگاه بگویی “من تاجیکم” یا “من هزارهام” و انتظار داشته باشی که مأمور گذرنامه متوجه تفاوت تاریخی این واژهها شود.
شاید این هویت در ابتدا تحمیلشده باشد، اما امروز یک واقعیت غیرقابل انکار است. بسیاری از واژههایی که امروزه مردم دنیا به عنوان نام کشورها، اقوام یا ملیتها به کار میبرند، روزی ساخته یا تحمیل شده بودند. اما با گذر زمان، این نامها جا افتادند و به بخشی از هویت جمعی مردم تبدیل شدند. در نهایت، مسئلهی مهمتر از نام، اتحاد و شناخت هویت مشترک ماست. افغانستان سرزمینی است که در آن همهی اقوام، با زبانها، فرهنگها و سنتهای متفاوت زندگی میکنند، اما در نهایت، سرنوشت همهی ما به هم گره خورده است.
پس شاید بهتر باشد، بهجای تمرکز بر اینکه “افغان” هستیم یا “افغانستانی”، به این فکر کنیم که چگونه میتوانیم این سرزمین را بسازیم، چگونه میتوانیم جایگاه خود را در دنیا تثبیت کنیم، و چگونه میتوانیم از این نام، نه به عنوان یک ابزار اختلاف، بلکه به عنوان یک پل ارتباطی برای اتحاد استفاده کنیم. این نام، چه تحمیلی باشد و چه نباشد، در اسناد بینالمللی، در گذرنامهها، در دانشگاهها، در فرودگاهها و در سازمانهای جهانی، ملیت ما را تعریف میکند. پس شاید بهتر باشد، آن را بپذیریم، از آن به نفع هویت و فرهنگ خود استفاده کنیم و در عین حال، برای تعریف بهتر و عادلانهتر از ملیت و تنوع قومی این سرزمین تلاش کنیم.
نامها تغییر میکنند، اما تاریخ و واقعیتها ماندگارند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟